بسم اللـه الرحمن الرحيم . در خدمت حضرت آيتاللـه معرفت هستيم . اميدواريم بتوانيم از بيانات گرانقدر اين دانشمند گرامي بهره ببريم.
حتماً آقايان به عدالت اجتماعي نظر دارند. مقصود از عدالت اجتماعي ، ايجاد توازن در جامعه است. منظور از توازن هم همان تناسب است. تناسب به معناي اين است كه هر چيزي در جاي خودش و در محدودة مناسب جاي بگيرد. اميرالمؤمنين فرمود : (( عليكم بتقوي اللـه و نظم أمركم.)) در اين كلام ((نظم)) به همين معنا است؛ يعني هر چيزي بايد طبق معيارهاي خاص خود ارزيابي شود . اين تناسب بايد در همة امور رعايت شود . ما مكرر اين نكته را گفتهايم كه اصلاً زيبايي همان نظم است . برخي گفتهاند : ((زيبايي را نميتوان تعريف كرد))، ولي به نظر ما تعريف زيبايي اين است: ((وجود تناسب ميان اموري كه در كنار هم قرار گرفتهاند)). صورتي زيبا است كه ابرو و چشم و... آن متناسب باشد. اگر بيني كسي دراز باشد، آن صورت ديگر زيبا نخواهد بود.
انبيا همه آمدهاند تا در جامعه توازن برقرار كنند. توازن هم به اين معنا است كه هر كس به حق خود برسد. هدف امام زمان هم همان هدف انبيا است؛ او تلاش ميكند تا هر حقداري به حقش برسد.
يكي از معاني آزادي، بهره و نصيببردن از حقوق مشروع است. اگر افزون بر حقوق خودش، حق ديگري را هم استفاده كرد، آزادي را زير پا گذاشته است. معناي آزادي اين است كه در محدودة قانون حركت شود. قانون هم به معناي مرزبندي است؛ يعني مشخص شود كه هر كس چه حقوقي دارد. يكي از اين حقوق، حق تعليم و تربيت است. اگر كسي بگويد: ((فلان كس به خاطر اينكه از فلان نژاد است، پس حق ندارد آموزش ببيند))، آزادي او را سلب كرده است.
اينكه برخي آزادي را ((رهايي از هر قيدي)) معنا كردهاند، درست نيست.
در تاريخ طبري آمده است: وقتي مسلمانان به ايران لشكر كشيدند، فرمانده لشكر ايران از فرمانده لشكر اسلام پرسيد: ((براي چه آمدهايد؟)) او پاسخ داد: ((ما براي اينكه سرزميني را به سرزمينمان بيفزاييم، به ايران لشكر نكشيدهايم. ما براي گسترش عدالت آمدهايم.)) از او ميپرسند: ((گسترش عدالت يعني چه؟)) پاسخ ميدهد: ((پادشاهانتان از شما آزادي را سلب كردهاند و شما حق انتخاب نداريد. ما آمدهايم تا شما را آزاد كنيم و كاري كنيم كه بتوانيد حقوقتان را استيفا كنيد)).
ميخواهم بگويم عدل و آزادي و زيبايي و... به گونهاي هممعنا و هممفهومند .
در آن صورت، عامي است كه بعد از خاص ميآيد.
استاد: بله، يك چيز خاصي نيست . امام زمان هم براي اجراي عدل و قسط ميآيد.
ابن عربي يك بيان خوبي دارد. ميگويد از اين سخن حضرت رسول كه فرمود: ((يملأ به الأرض عدلاً و قسطاً )) معصوميت امام زمان به دست ميآيد .
آيا از اينكه مجري آن عدالت بايد معصوم باشد، نميتوان فهميد كه معناي آن عدالت، چيزي فراتر از نظم و توازن و... است؟ در قرآن آمده است: ((ان الشرك لظلم عظيم)). از اين آيه ميفهميم، تنها توحيد است كه عدالت است .
استاد: من در ابتدا گفتم قاعدتاً منظور شما عدالت اجتماعي است و سپس عدالت را آنگونه معنا كردم. من نگفتم عدالت به طور مطلق اين است. عدالت امام جماعت با عدالت قاضي و... تفاوت دارد. هر كدام معناي خود را دارند. عدالت در وليفقيه معنايي فوق اين دو عدالت دارد. عدالت مراتب دارد.
الآن، اين حاصل نشده است. شما ببينيد، كسي آمده و به من آخوند چيزي گفته است. برخي ميگويند: ((او مشرك شده است و يجب ذبحه من القفا))!
اين نشان ميدهد كه ما براي خودمان امتيازي را معتقد هستيم! تاوقتي اينطور است، زمينه براي ظهور حضرت آماده نيست.
اينكه گفتم حضرت جلوي ظلمهاي فردي را نميتواند بگيرد، براي اين است كه او كسي را نميتواند مجبور كند. انسان هم موجودي است مختار. اگر بحث اجبار بود، با اين همه پيامبر اين كار ممكن بود .
در انگلستان، پس از استخدام يك كارمند بلافاصله به او خانه ميدهند و پول آن را كمكم از حقوقش برميدارند. حضرت امير، سلاماللـه عليه، به مالك ميگويد به كارمندانش پنهاني رسيدگي كند تا گرفتار نباشند.
سبب رشد اسلام، انقلاب اسلامي است. بزرگترين كاري كه امام ـ رضواناللـهعليه ـ كرد ، اين بود كه چهرة حقيقي اسلام را به جهانيان نشان داد. چهرة حقيقي اسلام، مردمِ خسته از همه مكاتب را به اين سو آورد .
انقلاب اسلامي چرا پيروز شد؟ آيا براي پيروزياش خونريزي آنچناني شد؟ آمار شهدايي را كه براي پيروزي اين انقلاب داده شد، با كشتهگان ديگر انقلابها بسنجيد! مردم از ظلم آن رژيم سفاك به ستوه آمده بودند و ديدند امام حرف دل آنان را ميزند و در ادعايش هم كه نجات مردم بود، راستگوست؛ لذا تبعيت كردند و با كمترين تلفات پيروز شدند .
مردم آن زمان هم چون به اين درجه از تبعيت رسيدهاند، با كمترين تلفات به پيروزي ميرسند.
حضرت را بايد به عنوان ((رحمت الهي)) مطرح كرد. ايشان مانند پيامبر ـ صلي اللـه عليه و آله ـ است. او رحمة للعالمين بود؛ ايشان هم اينچنين ميباشد.
از شما سپاسگزاريم .
استاد: موفق باشيد.